گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خسروی
جلد هشتم
سورة الواقعۀ



اشاره
مکیّه است و عدد آیات آن نود و شش و بقول حجازیان نود و نه است. مروي است که عثمان بن عفّان در مرض موت عبد
اللّه بن مسعود بر او وارد شد و باو گفت از چه شکایت داري [ما تشتکی] گفت از گناهانم گفت بچه میل داري [ما تشتهی]
گفت رحمت پروردگارم گفت آیا طبیب نخواهی گفت طبیب مرا بیمار کرده است [الطبیب امرضنی] گفت آیا امر نکنم که
عطائی بتو کنند گفت وقتی محتاج بودم ندادي و از من باز داشتی وقتی میدهی که من از تو بینیازم عثمان گفت براي
دخترانت گفت آنها هم حاجتی ندارند بآنها امر کردهام هر دو سورة الواقعه را بخوانند زیرا از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله
شنیدم میفرمود هر کس سوره الواقعه را هر شب بخواند هرگز دست تنگی نبیند [لم تصبه فاقۀ ابدا]. عیاشی باسناد از زید شحّام
از ابی جعفر الباقر علیه السّلام روایت کرده است که هر کس قبل از خواب سوره واقعه را بخواند موقعیکه خدا را ملاقات
میکند صورتش مانند ماه شب چهارده خواهد بود. و از ابی بصیر از ابی عبد اللّه امام صادق علیه السّلام مروي است که فرمود:
هر کس در هر شب جمعه سوره واقعه را بخواند خدا او را دوست خواهد داشت و او را محبوب همه مردم خواهد فرمود و در
دنیا هرگز دست تنگی و فقر و آفتی از آفات دنیا نخواهد دید و از رفقاء امیر المؤمنین علیه السّلام خواهد بود تمام الخبر [نقل
38- از مجمع البیان]. [ صفحه 164 ] بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
[ [سوره الواقعۀ [ 56 ]: آیات 1 تا 16
اشاره
[ 37 إِذا وَقَعَتِ الواقِعَۀُ [ 1] لَیسَ لِوَقعَتِها کاذِبَۀٌ [ 2] خافِضَۀٌ رافِعَۀٌ [ 3] إِذا رُجَّتِ الَأرضُ رَ  جا [ 4 - بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
117 وَ بُسَّتِ الجِبالُ بَ  سا [ 5] فَکانَت هَباءً مُنبَثا [ 6] وَ کُنتُم أَزواجاً ثَلاثَۀً [ 7] فَأَصحابُ المَیمَنَۀِ ما أَصحابُ المَیمَنَۀِ [ 8] وَ - -قرآن- 1
198 وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ [ 10 ] أُولئِکَ المُقَرَّبُونَ [ 11 ] فِی جَنّاتِ النَّعِیمِ - أَصحابُ المَشئَمَۀِ ما أَصحابُ المَشئَمَۀِ [ 9] -قرآن- 1
165 عَلی سُرُرٍ مَوضُونَۀٍ [ 15 ] مُتَّکِئِینَ عَلَیها مُتَقابِلِینَ [ 16 ] -قرآن- - 12 ] ثُلَّۀٌ مِنَ الَأوَّلِینَ [ 13 ] وَ قَلِیلٌ مِنَ الآخِرِینَ [ 14 ] -قرآن- 1 ]
اي غبارا « هَباءً » اي فتّت حتّی صارت کالسویق الملتوت- او سیقت « بُسَّتِ » الرّج التحریک باضطراب و اهتزاز « رُجَّتِ » 70-1
11 -قرآن- - اي منسوجۀ بالذهب مشبّکۀ بالدّر. -قرآن- 1 « مَوضُونَۀٍ » جماعۀ کثیرة « ثَلاثَۀً » اي اصنافا « أَزواجاً » اي منتشرا « مُنبَثا »
1- [بیاد آورید] زمانی را که 210- 185 -قرآن- 198 - 163 -قرآن- 175 - 141 -قرآن- 153 - 119 -قرآن- 130 - -56-46 قرآن- 111
واقعه [یعنی آنچه وقوع آن مسلّم و حتمی است] واقع شود و حادثه حادث گردد یعنی قیامت برپا شود [ صفحه 165 ] و نفخه
دوم صور دمیده شود. [و واقعه نامی از نامهاي قیامت است مانند صاخّه و طامّه و آزفه]. 2- براي واقع شدن و آمدن و ظاهر
گشتن آن دروغی نیست [صدقا و حقا وقوع خواهد یافت و در اخباري که از آن رسیده و از وقوع آن اطلاع داده خلاف و
دروغی نمیباشد و بسمع و عقل وقوع آن ثابت است و محقّق است] 3- آن واقعه مردمی را به پستی میاندازد و مردمی را
برداشت میکند و رفعت میدهد [اقوامی را به پرتگاه دوزخ میافکند و اقوامی را بلند ساخته بدرجات جنّت میرساند- و قول
جامع آنانکه در دنیا مرتفع و بلند پرواز بودند به پستی میکشاند و با حالت خواري بآتش میبرد آنانکه در دنیا خوار بودند عزیز
گردانیده با عزّت بجنّت داخل مینماید]. [آنروز بلال درویش را رضی اللّه عنه میآورند با تاج و حله و مرکب برو برو میزنند تا
بفردوس اعلی برند و خواجه او امیّۀ بن خلف را با اغلال و سلاسل بروي میکشند تا بدرك اسفل رسانند. آن طیلسان پوش
منافق را بآتش میبرند و آن قبا بسته مخلص را ببهشت میفرستند. آن پیر مناجاتی مبتدع را بآتش قهر میسوزند و آن جوان
خراباتی معتقد را بر تخت بخت مینشانند. با پیر مناجاتی که بیمرکب فرو ماند || با رند خراباتی که زین بر شیر نر بندد [نقل
از روح البیان] 4- [بیاد آورید] هنگامیرا که زمین تکان شدید بخورد و لرزش سخت کند لرزیدنی [که هر چه بر پشت دارد
بمیرند و هر چه در درون دارد بیرون ریزند]. 5- و کوهها مندك و خورد شود [مانند آرد] خرد شدنی عجیب- یا از ریشه
کنده و بسیر آید و بزمین پهن شود مانند ریگها پهن شدنی غریب. 6- و بدین سبب مانند گرد و غبار پراکنده گردد [و بقولی
بصورت کافران [ صفحه 166 ] خورد که فرمود وجوه یومئذ علیها غبرة]. 7- [در اینکه روز] شما مردم جهان سه صنف خواهید
بود [دو در بهشت و یکی در دوزخ]. 8- یکی اصحاب دست راست- چه مردمانی خوب هستند اصحاب دست راست [آنانکه
نوشته اعمالشان را بدست راستشان میدهند یا از طرف دست راست محشر بسوي بهشت رهسپار میشوند یا بقولی اصحاب یمن
و برکت براي خویشتن و مورد ثواب از جانب خداي تعالی هستند چون در فرمانبري کوتاهی نکردهاند و آنان [تابعان به
احساناند] و خداوند رسول خود را از حال آنها بشگفت میآورد و میفرماید در تجلیل آنها [ما اصحاب المیمنه] یعنی چه نیکو
هستند آنان]. 9- دیگر اصحاب دست چپ [کسانی که صحیفه اعمالشان بدست چپ داده میشود یا از جانب دست چپ بسوي
دوزخ میروند یا بقولی اصحاب مشئمه براي خویشتن شئامت و بد یمنی بار آورده و چون در نافرمانی طغیان کردهاند مورد
عذاب خدا واقعند] [و خداوند رسول خود را بعجب آورده در بدي حال آنها فرماید ما اصحاب المشئمه یعنی چه زشتاند
اصحاب دست چپ و عذاب آنها شدید است]. 10 - و صنف سوّم- پیشی گیرندگاناند که سابقون بر دیگرانند [و آنان هستند
که در پیروي انبیاء ائمه هدي و پیشوایان هدایت و در نزد خدا سابق در ثواب جزیل میباشند- و بقولی یعنی پیشرو در فرمانبري
خدا که سابقون بسوي رحمت و بسوي خیراند و سابق بخیر افضل است زیرا در امر خیر باو اقتدا میشود و او پیش از آنکس که
بعد از او آید سبقت به اعلی مراتب نموده و پیشی گرفته است و لذا بین تابعین تمیز و تشخیص داده میشود و بنابرین
[السابقون] دوّم خبر [السابقون] اوّل خواهد بود- و یا آنکه دوّمی تأکید براي اولی است. 11 - اینکه جماعت [سابقون یعنی
پیشی گیرندگان بطاعات] در اعلی مراتب [ صفحه 167 ] برحمت خدا مقرّباند [و بدرجه قرب بحق رسیدهاند]. 12 - و مکان
آنها در بوستانهائی است که مشتمل بر انواع نعمت است [و خداوند در اینکه آیه معلوم فرموده که آنها در دار دیگري نیستند
بلکه مقرّب بکرامت خدا و در بهشتاند زیرا بهشت را درجات و منازلی است که پارهاي بالاتر از پاره دیگر است] [و در باره
سابقون اقوالی است بقول مقاتل و عکرمه سابق در ایماناند و بقول إبن عباس سابق در هجرت و از محمّد صلّی اللّه علیه و آله
سابق در نمازهاي پنجگانه و از ضحّاك سابق بجهاد و از سعید بن جبیر سابق بتوبه و اعمال نیک و از إبن کیسان سابق بهر چه
خداوند بآن دعوت فرموده است و صاحب مجمع فرماید که اینکه قول اولی است زیرا در تمام اقوال عمومیّت دارد. و از
حضرت باقر علیه السّلام مروي است که فرمود سابقون چهاراند. [ 1] پسر آدم که کشته شد. [ 2] سابق در امّت موسی علیه
السّلام که مؤمن آل فرعون است. [ 3] سابق در امّت عیسی علیه السّلام که حبیب نجّار است. [ 4] سابق در امّت محمّد صلّی اللّه
علیه و آله که علیّ بن أبی طالب علیه السّلام است. 13 - [و سابقون مقرّبون] گروه بسیار از پیشینیان از امّتهاي گذشته هستند.
-14 و عدّه کمی از آخرین یعنی امّت محمّد صلّی اللّه علیه و آله میباشند زیرا کسیکه باجابت دعوت پیمبر ما صلّی اللّه علیه و
آله و سلّم پیشی جست نسبت بکسانیکه باجابت دعوت پیمبران سلف پیشی جستند کمتر بوده است [و اینکه قول جماعتی از
مفسرین است] و بقولی [جماعتی از اوایل اینکه امّت و عدّه کمی از اواخر آنها مقصود است]. 15 - آنان بر تختهاي زر باف
مشبّک بدرّ و جواهر. 16 - [مانند پادشاهان] تکیه کرده و رو بروي یکدیگر جلوس نمودهاند [تا بروي یکدیگر نظر کرده
[ مسرور شوند و بمراعات ادب پشت بیکدیگر نباشند]. [ صفحه 168
[ [سوره الواقعۀ [ 56 ]: آیات 17 تا 26
اشاره
یَطُوفُ عَلَیهِم وِلدانٌ مُخَلَّدُونَ [ 17 ] بِأَکوابٍ وَ أَبارِیقَ وَ کَأسٍ مِن مَعِینٍ [ 18 ] لا یُ َ ص دَّعُونَ عَنها وَ لا یُنزِفُونَ [ 19 ] وَ فاکِهَۀٍ مِمّا
224 وَ حُورٌ عِینٌ [ 22 ] کَأَمثالِ اللُّؤلُؤِ المَکنُونِ [ 23 ] جَزاءً بِما کانُوا یَعمَلُونَ - یَتَخَیَّرُونَ [ 20 ] وَ لَحمِ طَیرٍ مِمّا یَشتَهُونَ [ 21 ] -قرآن- 1
اي یدور حولهم للخدمۀ « یَطُوفُ عَلَیهِم » 178- 24 ] لا یَسمَعُونَ فِیها لَغواً وَ لا تَأثِیماً [ 25 ] إِلاّ قِیلًا سَلاماً سَلاماً [ 26 ] -قرآن- 1 ]
جمع کوب و هو « بِأَکوابٍ » [ اي باقون خالدون او مقرّطون و الخلد القرط [گوشوار « مُخَلَّدُونَ » اي غلمان جمع ولید « وِلدانٌ »
اي لا تنزو عقولهم « وَ لا یُنزِفُونَ » لا یحدث لهم صداع « لا یُ َ ص دَّعُونَ » اي عین نابعۀ من الارض « مَعِینٍ » القدح الّذي لا عروة له
اي تشویشا « لَغواً » المصون و المخزون « المَکنُونِ » اي مما یختارونه. تخیّرت اي اخذت خیره « یَتَخَیَّرُونَ » بمعنی لا تذهب بالکسر
- 55 -قرآن- 77 - 21 -قرآن- 45 - اي قولا. -قرآن- 1 « قِیلًا » اثّمه تأثیما نسبه الی الاثم « وَ لا تَأثِیماً » او کلاما لا یتعدّ به و لا فایدة فیه
- 429 -قرآن- 449 - 372 -قرآن- 416 - 307 -قرآن- 355 - 264 -قرآن- 288 - 218 -قرآن- 246 - 161 -قرآن- 208 - -92 قرآن- 149
574- 532 -قرآن- 566 - -457 قرآن- 515
تفسیر معانی:
اشاره
-17 و بر دور آنان پسرانی نورس که همیشه باقیاند [و مرگ و پیري و تغییري براي آنها نیست] یا داراي گوشوارهاي براي
زینت هستند و براي خدمتشان در گردشند. [مخلّد] اگر از خلود گرفته شود یعنی جاوید و دائمی و اگر بقول بعضی مفسّرین از
خلد بمعنی قرط گرفته شود یعنی مقرّط و داراي گوشوار [ صفحه 169 ] و در باره اینکه پسران اقوال مفسرین مختلف است و
مروي از علیّ علیه السّلام آنستکه آنها اولاد اهل دنیا هستند که نه آنها را حسناتی است که ثواب بآنها داده شود و نه گناهانی
است که بر آنها عقاب شوند لذا اینکه منزلت را بآنها میدهند که در بهشت بخدمت مؤمنان مشغول باشند. و از رسول خدا
صلّی اللّه علیه و آله مروي است که در باره اطفال مشرکین از آنحضرت سؤال شد فرمود که آنها خدمتگذاران اهل بهشت
خواهند بود. 18 - که آن پسران با قدحها و ساغرها و جام شراب جاري از چشمههاي بهشتی [سقایت میکنند و باهل بهشت
مینوشانند]. اباریق جمع ابریق است که در فارسی همان آفتابه مانند باشد و از ماده برق یعنی از صفاء لون برق میزند و بقولی
همان آبریز فارسی است که معرب شده است و گفتهاند [کوب] همان کوزه است براي آب و غیره و [ابریق] براي شستن است
و [کأس] که جام باشد براي شرب شراب و غیره. 19 - و از نوشیدن آن شرابها براي آنها صداع و سر دردي حاصل نمیشود [ یا
بقولی اسباب تفرقه آنها نمیشود] و نیز عقول آنها را نمیبرد و مست نمیکند. 20 - [و باز آن پسران بدور آنها در گردشند و] از
آنچه دلخواه آنهاست و اختیار کنند از میوه براي آنها میوه میآورند. 21 - و گوشت پرندهاي که مورد اشتها و تمنّاي آنهاست
براي آنها حاضر میشود [و حتّی محتاج بسر بریدن مرغ هم نیستند و خود بخود حاضر میگردد و إبن عباس ره گوید: چون بر
قلب مؤمن میل بگوشت پرندهاي خطور کند بدلخواه او در پیش روي آن ممثّل و آماده میشود. 22 - [و علاوه بر پسران حلقه
بگوش] حوران یعنی زنان سیمین تن شهلا چشم نیز براي آنها مهیاست. 23 - که آنها مانند مروارید مخزون در صدف [دست
24 - [و اینکه نعمات براي مؤمنان بهشتی] پاداش کارهاي نیک و [ نخورده و چشم کسی بآنها نرسیده] میباشند. [ صفحه 170
طاعاتی است که در دار دنیا بعمل میآورند. 25 - نمیشنوند در بهشت نه حرف لغوي [یعنی سخنی که بیفایده باشد زیرا هر
چه در آنجا سخن میگویند در آن فایده است] و نه نسبت گناهی [زیرا تکلّم بگناه آنجا نمیشود]. و إبن عباس ره گوید: [معناي
آیه اینستکه با خوردن شراب در مقام تخالف و تنازع مانند دنیا برنمیآیند و با خوردن شراب گناهی از آنها سر نمیزند چنانکه
لازمه شرب خمر در دنیاست]. و نیز از إبن عباس است که فرمود: در شراب دنیائی چهار خصلت است [مستی و سر درد و قییء
و بول] و در شراب بهشت نیست بلکه لذّتی بلاآزار است. 26 - [در بهشت نمیشنوند گفتاري] مگر گفتار سلام در پی سلام
[یعنی براي تحیّت و حسن ادب و کرامت اخلاق که موجب مزید و داد و محبّت است بیکدیگر سلامت باد میگویند و تقدیر:
سلمک اللّه سلاما بدوام النعمۀ و کمال الغبطه [او کمال العطیه] باشد.
[ [سوره الواقعۀ [ 56 ]: آیات 27 تا 40
اشاره
- [ مَّمدُودٍ [ 30 ] وَ ماءٍ مَسکُوبٍ [ 31
ٍ
وَ أَصحابُ الیَمِینِ ما أَصحابُ الیَمِینِ [ 27 ] فِی سِدرٍ مَخضُودٍ [ 28 ] وَ طَلحٍ مَنضُودٍ [ 29 ] وَ ظِل
146 وَ فاکِهَۀٍ کَثِیرَةٍ [ 32 ] لا مَقطُوعَۀٍ وَ لا مَمنُوعَۀٍ [ 33 ] وَ فُرُشٍ مَرفُوعَۀٍ [ 34 ] إِنّا أَنشَأناهُنَّ إِنشاءً [ 35 ] فَجَعَلناهُنَّ أَبکاراً - قرآن- 1
115 [ صفحه - 153 عُرُباً أَتراباً [ 37 ] لِأَصحابِ الیَمِینِ [ 38 ] ثُلَّۀٌ مِنَ الَأوَّلِینَ [ 39 ] وَ ثُلَّۀٌ مِنَ الآخِرِینَ [ 40 ] -قرآن- 1 - 36 ] -قرآن- 1 ]
اي شجر « طَلحٍ » [ الّذي لا شوك له و اصل الخضد عطف العود اللین [تا کردن چوب نرم « مَخضُودٍ » شجر النبق « سِدرٍ » [171
تراکب بعضه علی بعض من اسفله الی اعلاه لیست له سوق بارزة « مَنضُودٍ » موز- او کل شجر عظیم الشوك- او شجر ام غیلان
اي فرش رفیعۀ القدر. او منضدة مرتفعه. و قیل الفرش « وَ فُرُشٍ مَرفُوعَۀٍ » اي مصبوب. سکب یسکب سکبا. اي صبّ « مَسکُوبٍ »
اي « أَتراباً » جمع عروب هی المتحبّبۀ الی زوجها « عُرُباً » النساء و ارتفاعها انها علی الارائک یدلّ علیه قوله تعالی فی الایۀ التالیۀ
-274- 191 -قرآن- 263 - 115 -قرآن- 181 - 30 -قرآن- 107 - 8-قرآن- 20 - من سنّ واحدة. یقال هذا تربی اي من سنّی. -قرآن- 1
537- 488 -قرآن- 527 - 336 -قرآن- 479 - قرآن- 313
تفسیر معانی:
اشاره
-27 و اصحاب دست راست [ندانی] اصحاب دست راست [بواسطه صفات و محاسن که آنها راست] چه خیر و برکتی دارند.
-28 آنها در سایه درخت سدري که بیخار است. 29 - و درخت موز که داراي میوههاي منتظم است- یا درختی که داراي
سایه خنکی و سردي است [و اگر طلع خوانده شود بقرائت علی علیه السّلام] و روایتی که از امام صادق علیه السّلام رسیده
است یعنی درختی که شاخههاي آن جاي خالی ندارد و تمام پر از میوه است. 30 - و آنها در سایهاي هستند که دائمی است و
باقی و لا یزال میباشد [و در خبر است که ان فی الجنّۀ شجرة یسیر الراکب فی ظلها مائۀ سنۀ لا یقطعها- یعنی در بهشت درختی
است که سوار در سایه آن صد سال راه میرود و آن سایه تمام نمیشود]. [ صفحه 172 ] [و نیز روایت است که: اوقات الجنّۀ
کغدوات الصیف لا یکون فیه حرّ و لا برد- یعنی اوقات بهشت مانند صبحگاهان تابستان است در آنجا نه گرمائی و نه سرمائی
است]. 31 - [و براي آنها در بهشت] آب ریزانی است که شب و روز جاري است و انقطاعی براي آن نیست و طلب آن محتاج
به تحمّل رنج و تعبی نمیباشد. 32 - و انواع و اجناس میوهها که هم از حیث نوع و هم از حیث عدد بسیار بیشمارند. 33 - و
آن میوهها همیشگی و دائمی است و زمان اسباب قطع آنها نیست [یعنی مانند میوههاي دنیا نیست که فصل بخصوصی داشته
باشد و زمستان سبب قطع آنها شود] و همچنین همیشه در دسترس است و اسباب منعی در آنها نیست [که بلندي درخت یا خار
آن مانع چیدن باشد یا بهاي آن مانع خریدن]. 34 - و داراي فراشها یعنی تخت خوابها مرتفع و بلند مرتبه و یا فراش کنایه از
زنان است یعنی مؤمنان داراي زنان عالیقدر بلند مرتبه هستند از حیث کمال و جمال و فضل و زیبائی [چنانکه آیه بعد مؤید
اینکه معنی است و بعلاوه زن هر مرد را فراش او گویند و بهمین جهت حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله فرمود [الولد
للفراش و للعاهر الحجر]. 35 - ما آن زنان بهشتی را خلق و ایجاد کردهایم بخلقت جدیدي [یعنی بدون ولادت چنانکه در دنیا
مقرّر بوده و همخوابههاي مؤمنان بهشتی یا حور العین هستند که در بهشت بدون ولادت انشاء و ایجاد میشوند یا زنان دنیوي
که به بهشت بر میگردند پس از پیري و فرتوتی در دنیا بخلقت جدید جوان درمیآیند و دیگر انتقالی از حالی بحال دیگر
براي آنان نیست. 36 - و ما آنها را بکر و عذراء [دست نخورده] قرار دادیم [که هر وقت مردان بآنها نزدیک شوند آنها را بکر
مییابند]. 37 - اینکه زنان عروبه هستند [یعنی بشوهرشان نیکرفتار و نیکگفتار و [ صفحه 173 ] بحدّ عشق دوستدار آنها
میباشند [و ترب میباشند که همزاد و هم سنّاند [یعنی مرد و زن از هر حیث یک جهت دارند هم از حیث سنّ و هم از حیث قد
و قواره]. 38 - [آنچه را از نعمات بهشتی بیان کردیم] براي اصحاب دست راست است [که بجزاي طاعت و کردار نیکشان بآنها
داده میشود]. 39 - و آنها جماعتی بسیار از امّتهاي پیشین هستند. 40 - و جماعتی بسیار از مؤمنین اینکه امّت [محمّدي صلّی اللّه
علیه و آله و سلّم] میباشند. حسن گوید: سابقین از امم پیشین بیشتر از سابقین اینکه امّتاند ولی تابعین امم پیشین مانند تابعین
اینکه امّت هستند یعنی اصحاب یمین آنها مثل اصحاب یمین ما میباشند و خداي سبحانه [ثلۀ] را بطور نکره آورده تا دلالت
کند که اینها براي تمام اوّلین و آخرین نمیباشد بلکه آن براي جماعتی از آنهاست چنانکه گفته میشود [مردي از جمله مردان]
و اینکه که بیان کردیم قول مقاتل و عطاء و جماعتی از مفسّرین است و جماعتی از آنها بر اینکه قولند که هر دو ثله از اینکه
امّتند .... و سندشان روایت مروي از سعید بن جبیر است].
[ [سوره الواقعۀ [ 56 ]: آیات 41 تا 56
اشاره
مِّن یَحمُومٍ [ 43 ] لا بارِدٍ وَ لا کَرِیمٍ [ 44 ] إِنَّهُم کانُوا
ٍ
وَ أَصحابُ الشِّمالِ ما أَصحابُ الشِّمالِ [ 41 ] فِی سَمُومٍ وَ حَمِیمٍ [ 42 ] وَ ظِل
189 وَ کانُوا یُصِرُّونَ عَلَی الحِنثِ العَظِیمِ [ 46 ] وَ کانُوا یَقُولُونَ أَ إِذا مِتنا وَ کُنّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنّا - قَبلَ ذلِکَ مُترَفِینَ [ 45 ] -قرآن- 1
278 ثُمَّ - لَمَبعُوثُونَ [ 47 ] أَ وَ آباؤُنَا الَأوَّلُونَ [ 48 ] قُل إِنَّ الَأوَّلِینَ وَ الآخِرِینَ [ 49 ] لَمَجمُوعُونَ إِلی مِیقاتِ یَومٍ مَعلُومٍ [ 50 ] -قرآن- 1
[ إِنَّکُم أَیُّهَا الضّالُّونَ المُکَ ذِّبُونَ [ 51 ] لَآکِلُونَ مِن شَجَرٍ مِن زَقُّومٍ [ 52 ] فَمالِؤُنَ مِنهَا البُطُونَ [ 53 ] فَشارِبُونَ عَلَیهِ مِنَ الحَمِیمِ [ 54
الریح الحارة الّتی « سَمُومٍ » [ 36 [ صفحه 174 - 216 هذا نُزُلُهُم یَومَ الدِّینِ [ 56 ] -قرآن- 1 - فَشارِبُونَ شُربَ الهِیمِ [ 55 ] -قرآن- 1
الممتنع من « المترف » اي دخان أسود « یَحمُومٍ » اي ماء متناه فی الحرارة « حَمِیمٍ » تدخل فی مسامّ البدن- او حرّ نار ینفذ فی المسام
الذنب و نقض العهد المؤکّد بالحلف و یقال بلغ « الحِنثِ » [ اداء الواجبات طلبا للترفه و هی الرفاهیۀ و النعمه [بسیار خوشگذران
اي شرب الابل الّتی بها داء الهیام و هوداء یشبه « شُربَ الهِیمِ » شجر له ثمر مرّ « زَقُّومٍ » الغلام الحنث اي الحلم و وقت المؤاخذة
- 11 -قرآن- 92 - النزل و النزل ما یقدم للضیف قبل الطعام من الاغذیۀ الخفیفۀ. -قرآن- 1 « نُزُلُهُم » الاستسقاء جمع أهیم و هیماء
41 - و اصحاب دست چپ- 498- 402 -قرآن- 486 - 367 -قرآن- 385 - 264 -قرآن- 356 - 142 -قرآن- 254 - -102 قرآن- 131
ندانی چه هستند اصحاب چپ [و چه بدبختی آنها را در قیامت فرا میگیرد] [و اصحاب شمال کافرانند که آنها را از جانب چپ
- محشر بجهنّم سوق میدهند و نامههاي آنانرا بدست چپ میدهند و حالتشان در سختی و گرفتار شئامت و بدبختیاند]. 42
[اینکه گروه] دچار باد سام گرم میباشند که در مسامات بدن و عروقشان نفوذ میکند و در آب جوشان بینهایت داغ
غوطهوراند. 43 - و سایهاي از دود سیاه [و بقولی یحموم کوهی است در جهنّم که اهل جهنّم بسایه آن پناه میبرند. 44 - و اینکه
سایه نه سرد است [که در آن سایه استراحت کنند و توقّفی [ صفحه 175 ] نمایند] و نه خوش منظر است [که از دیدار آن
سودي ببرند]- [عرب هر چه را که بخواهند صفات محموده و ممدوحه را از آن نفی کنند نفی کرم را از آن کنند مثلا گویند
[ما هو بسمین و لا کریم] [و ما هذه الدار بواسعۀ و لا کریمۀ. 45 - [اینکه بلایا از آنجهت دامنگیر آنها میشود که] پیش از اینکه
[یعنی در دار دنیا اینکه گروه خوشگذران] و غرق نعمت بودند [و اینکه تنعّم و تموّل نمیگذاشت که آنها عبرتی بگیرند و یاد
قیامت بیفتند و راحت طلبی و خوشگذرانی مانع اینکه میشد که آنها بواجبات بپردازند]. 46 - و اینها بودند که اصرار بر گناه
عظیم داشتند [و دل از آن نمیکندند و توبه نمینمودند- و گفتهاند که حنث عظیم شرك و انکار معاد است] [و اگر بحقیقت
بنگریم گناه عظیم همان خود پرستی و دنیا دوستی است که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود [حبّ الدنیا رأس کلّ
خطیئۀ]. 47 - و اینها بودند که میگفتند آیا چون ما بمیریم و خاك شویم و استخوانهامان بپوسد آیا ما برانگیخته میشویم و زنده
میگردیم. 48 - یا آیا پدران پیشین و اسلاف ما هم زنده و مبعوث میشوند [منکر حشر و بعث و نشور بودند و بنظر آنها بعید
میآمد]! 49 - [لذا خداوند فرماید:] بگو یا محمّد صلّی اللّه علیه و آله حقّا که پیشینیان و پسینیان [چه آنها که مرده و رفتهاند و
چه آنها که بعد میمیرند]. 50 - همگان را خداوند در روز وقت معلوم [یعنی روز که نزد او معلوم است] گرد هم میآورد و
همه در یکجا جمع و مبعوث میشوند. 51 - پس از آن شما اي گروه گمشدگان از راه حقّ و متجاوزین از طریق هدایت و
تکذیب کنندگان بتوحید خدا و اخلاص در عبادت او و بنبوّت پیامبر او. 52 - خوراکتان از درخت زقوم است [که شجرهاي
53 - و از میوه آن درخت شکمهاتان را پر میکنید. 54 - و بر روي زقوم [از [ است بد شکل و بد طعم و بد بو]. [ صفحه 176
عطش فراوان] آب جوشان مینوشید. 55 - [و آشامیدنتان هم شرب معتاد نیست بلکه] مانند شتر مبتلا بعطاش و استسقاء [که
آنقدر آب میخورد تا بمیرد] از حمیم میآشامید. 56 - اینکه است روزي آماده براي شما و [سفره طعام و شراب شما] روز
جزاء [در دوزخ].
[ [سوره الواقعۀ [ 56 ]: آیات 57 تا 74
اشاره
نَحنُ خَلَقناکُم فَلَو لا تُصَدِّقُونَ [ 57 ] أَ فَرَأَیتُم ما تُمنُونَ [ 58 ] أَ أَنتُم تَخلُقُونَهُ أَم نَحنُ الخالِقُونَ [ 59 ] نَحنُ قَدَّرنا بَینَکُمُ المَوتَ وَ ما
280 وَ لَقَد عَلِمتُمُ النَّشأَةَ الأُولی فَلَو لا - نَحنُ بِمَسبُوقِینَ [ 60 ] عَلی أَن نُبَدِّلَ أَمثالَکُم وَ نُنشِئَکُم فِی ما لا تَعلَمُونَ [ 61 ] -قرآن- 1
تَذَکَّرُونَ [ 62 ] أَ فَرَأَیتُم ما تَحرُثُونَ [ 63 ] أَ أَنتُم تَزرَعُونَهُ أَم نَحنُ الزّارِعُونَ [ 64 ] لَو نَشاءُ لَجَعَلناهُ حُطاماً فَظَلتُم تَفَکَّهُونَ [ 65 ] إِنّا
244 بَل نَحنُ مَحرُومُونَ [ 67 ] أَ فَرَأَیتُمُ الماءَ الَّذِي تَشرَبُونَ [ 68 ] أَ أَنتُم أَنزَلتُمُوهُ مِنَ المُزنِ أَم نَحنُ - لَمُغرَمُونَ [ 66 ] -قرآن- 1
254 أَ أَنتُم أَنشَأتُم شَجَرَتَها أَم - المُنزِلُونَ [ 69 ] لَو نَشاءُ جَعَلناهُ أُجاجاً فَلَو لا تَشکُرُونَ [ 70 ] أَ فَرَأَیتُمُ النّارَ الَّتِی تُورُونَ [ 71 ] -قرآن- 1
فَلَو » [ 161 [ صفحه 177 - نَحنُ المُنشِؤُنَ [ 72 ] نَحنُ جَعَلناها تَذکِرَةً وَ مَتاعاً لِلمُقوِینَ [ 73 ] فَسَبِّح بِاسمِ رَبِّکَ العَظِیمِ [ 74 ] -قرآن- 1
الحطام الهشیم الّذي لا « حُطاماً » امنی یمنی و منی یمنی بمعنی اي اراق و المراد هنا وضع النطفۀ فی الرحم « تُمنُونَ » اي فهلّا « لا
« تَفَکَّهُونَ » اي فظللتم اي فبقیتم و دمتم « فَظَلتُم » ینتفع به فی مطعم و لا غذاء- اي جعله فتاتا من حطم یحطم حطما اي کسر
اي « لَمُغرَمُونَ » التفکه اصله تناول ضروب الفواکه للاکل و الفکاهۀ المزاح و قد استعمل للتنقل بالحدیث و هنا بمعنی تعجبون
جمع « المُزنِ » لملزمون غرامۀ ما انفقنا و المغرم الّذي ذهب ماله بغیر عوض و اصل الباب اللزوم و الغرام العذاب و الهلاك اللازم
اي « جَعَلناها » اي الشجرة التی منها الزناد « شَجَرَتَها » اي تقدحون « تُورُونَ » اي ملحا « أُجاجاً » مزنۀ السحاب و قیل السحاب الابیض
11 -قرآن- - اي للّذین ینزلون القفر او للّذین خلت بطونهم او مزاودهم من الطعام. اقوت اي خلت. -قرآن- 1 « لِلمُقوِینَ » نار الزناد
612 -قرآن- - 560 -قرآن- 603 - 423 -قرآن- 550 - 293 -قرآن- 408 - 245 -قرآن- 278 - 122 -قرآن- 234 - -33-22 قرآن- 113
729- 699 -قرآن- 715 - 658 -قرآن- 688 - -633-622 قرآن- 646
تفسیر معانی:
اشاره
-57 ما شما را آفریدیم [و حال آنکه چیزي نبودید و شما اینکه را میدانید] پس چرا تصدیق نمیکنید [و چرا بعث و نشور را
59 - بمن بگوئید ببینم آیا - باور ندارید زیرا کسیکه قادر بر انشاء و ابتداء باشد قادر بر اعاده و ایجاد دوباره هم میباشد]. 58
آنچه را شما در رحمهاي زنانتان میافکنید [و نطفه منی که در آنجا میریزید] آیا شما آنرا میآفرینید [و بصورت بشر مستوي
الخلقه نر یا ماده در شکم زنان ایجاد شده و بیرون میآیند!] یا ما آفریننده آن هستیم! [پس وقتی شما و امثالتان بر اینکه کار
قادر نیستید بدانید که خداي سبحانه خالق و آفریننده آن است و چون ثابت باشد که او [ صفحه 178 ] قادر بر آفریدن فرزند از
نطفه است واجب میآید که قادر بر اعاده آنهم بعد از مرگ آن باشد زیرا اینکه دشوارتر و بعیدتر از آن نخواهد بود]. 60 - ما
تقدیر کردیم و بقدر و اندازه و مدّت معیّن [که حکمت و مشیّت ما اقتضاء کرده است] مرگ را در بین شما مخلوقات مقرر و
جاري ساختیم [که بعضی در کودکی و بعضی در جوانی و بعضی در کهولت و بعضی در پیري و فرتوتی بمیرند و در اینکه
تقدیر همگان مساویند و فرقی بین مطیع و عاصی و اهل آسمان و زمین نیست] و کسی هم در اینکه تقدیر بر ما سبقت و پیشی
نمیگیرد [که از مقدار معیّن زندگانیش کسر یا اضافه نماید]. [بعضی از مفسّرین [وَ ما نَحنُ بِمَسبُوقِینَ] را ابتداي کلام و متّصل
61 - [و کسی سبقت بر ما نمیکند و ما را مغلوب نمیسازد] بر اینکه شما را 51- بآیه بعد دانستهاند و گفتهاند]: -قرآن- 22
بمانندهاتان تبدیل کنیم [یعنی اگر اراده کنیم که خلقی غیر شما بیافرینیم کسی روي دست ما نخواهد آمد و کسی نخواهد بود
که مانع کار ما باشد] و همچنین اگر اراده کنیم که شما را بصورت دیگري در آوریم [یعنی اگر شما را بصورت بوزینه و
خوك مسخ نمائیم کسی مانع نخواهد بود] [و همانطور که از تغییر حالات شما پس از خلق شما عاجز نیستیم از تغییر احوال
شما پس از مرگ شما هم عاجز نخواهیم بود] و شما را در نشأه دوم بهیأتهاي مختلفه و صورتهاي متفاوته که اینک بآن دانا
نیستید انشاء و ایجاد خواهیم نمود [مؤمنان به نیکوترین هیئت و زیباترین صورت و کافران بزشتترین هیئت و بدترین صورت
پس از مرگ ایجاد خواهند شد]. و گفتهاند: خداوند چنین فرمود براي اینکه آنها حال نشأه اولی را دانستهاند [که چگونه در
شکمهاي مادران بوده و پرورش کرده و آمدهاند] و نشأه دوّمین چنین نخواهد بود و در وقتی خواهد بود که بندگان عالم بآن
62 - و [ 271 [ صفحه 179 - نیستند و لذا فِی ما لا تَعلَمُونَ فرمود و یا در عوالمی که شما بآن دسترس علمی ندارید. -قرآن- 249
در حقیقت شما که آفرینش نخستین را [که ابتداي خلقت شما از نطفه و علقه و مضغه بوده است] دانستهاید پس چرا عبرت
نمیگیرید! و متذکّر نمیشوید! و آنرا دلیل بر قدرت خالق در نشأه دوّمین و آفرینش بعدي قرار نمیدهید! آنکه ما را ز خلوت
نابود || میکشد تا بجلوهگاه وجود بار دیگر که از سموم هلاك || روي پوشیم زیر پرده خاك هم تواند بامر کن فیکون ||
کآرد از گوشه لحد بیرون و در خبر است که: [عجبا کلّ العجب للمکذب بالنشأة الاخرة و هو یري النشأة الاولی و عجبا
للمصدّق بالنشأة الاخرة و هو یسعی لدار الغرور]. 63 - بمن خبر دهید و بگوئید ببینم آیا آنچه که شما کشت و کار میکنید و
تخمی که بزمین میافشانید! 64 - آیا شما آنرا میرویانید یا ما هستیم که رویاننده آن میباشیم [پس کسیکه قادر بر رویانیدن
کشت است و از تخم کوچکی تخمهاي بسیاري میرویاند قادر بر برگردانیدن خلق بحالت اولیه میباشد]. از رسول خدا صلّی
اللّه علیه و آله روایت شده است که: [لا یقولنّ احدکم زرعت و لیقل حرثت فان الزارع هو اللّه یعنی البتّه هیچ فردي از شما
نباید بگوید من زراعت کردم و بایستی بگوید کشت کردم زیرا زارع یعنی رویاننده خداست]. 65 - اگر ما بخواهیم و مشیئت
ما تعلّق بگیرد آن کشت را علف خشک میگردانیم [ یا سنبلههاي گندم و جو را بیدانه میسازیم که سودي از آن عاید برزگر
نشود و بکار خوراك و طعامی نیاید] و شما از اینکه پیش آمد بحال تعجّب در میآئید- و یا بر آنچه خرج کردهاید پشیمان و
متأسّف میشوید. 66 - [و میگوئید] گرفتار غرامت شدیم [یعنی مال ما و خرجی که کردهایم بهدر رفت و وقتمان هم ضایع شد
و چیزي بدستمان نیامد] [ یا بقولی ما دچار عذاب شدیم و بشئامت معاصی که کردهایم روزي ما تباه شده است]. [ صفحه
-67 بلکه ما نومید هستیم [و از روزي و خیر و خوشی ممنوع گشتهایم] 68 - بمن خبر دهید و بگوئید ببینم آیا آبی که [180
میآشامید. 69 - آیا شما آنرا از ابر بزیر میفرستید! یا ما هستیم که [بقدرت خودمان و نعمت و رحمتی که نسبت ببندگان
داریم] آنرا فرود میآوریم! 70 - اگر بخواهیم و مشیئتمان تعلّق بگیرد آنرا بسختی تلخ یا بسیار شور میسازیم [که شرب آن
مقدور و ممکن نباشد] پس چرا شما شکر گذار انعام و احسان خداي خود نیستید [و نسبت باین نعمتی که جز خدا کسی آنرا
عطا نمیکند سپاسگزار نمیباشید!] 71 - بمن خبر دهید و بگوئید ببینم آیا آتشی که شما [بوسیله کبریت خودتان از چوب
درخت] میافروزید! 72 - آیا درختی که آتش از آن افروخته میشود شما ایجاد کرده و بوجود آوردهاید یا ما آنرا بوجود
آوردهایم! [و کسیرا توان آن نیست که بگوید غیر خدا درخت را بوجود آورده است]. 73 - ما هستیم که اینکه آتش را تذکره
یعنی پند و وسیله یادآوري [آتش دیگر که جهنّم است] قرار دادهایم [و یا اسباب یادآوري عالم آخرت ساختهایم] و همچنین
متاع و اسباب سود و بهرهمندي مسافرین و فرود آمدگان در بیابانهاي قفر و خشک و سرد قرار دادیم [و همه کس در سرما و
محل تاریک و براي طبخ غذا و پختن نان و غیره از آن استفاده نماید]. 74 - [و با آنچه بیان شد و از قدرت آفریننده بینیاز
ذکر گردید] پس تنزیه و تقدیس کن پروردگار عظیم خود را و او را از هر گونه عیب و نقصی مبرّي و پاك بدان] [و در
[ رکوع خود بگو سبحان ربی العظیم و بحمده]. [ صفحه 181
[ [سوره الواقعۀ [ 56 ]: آیات 75 تا 87
اشاره
فَلا أُقسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ [ 75 ] وَ إِنَّهُ لَقَسَ مٌ لَو تَعلَمُونَ عَظِیمٌ [ 76 ] إِنَّهُ لَقُرآنٌ کَرِیمٌ [ 77 ] فِی کِتابٍ مَکنُونٍ [ 78 ] لا یَمَسُّهُ إِلَّا
اّلعالَمِینَ [ 80 ] أَ فَبِهذَا الحَ دِیثِ أَنتُم مُدهِنُونَ [ 81 ] وَ تَجعَلُونَ رِزقَکُ م أَنَّکُم
ِ
197 تَنزِیلٌ مِن رَب - المُطَهَّرُونَ [ 79 ] -قرآن- 1
220 وَ نَحنُ أَقرَبُ إِلَیهِ مِنکُم وَ لکِن لا تُبصِرُونَ - تُکَذِّبُونَ [ 82 ] فَلَو لا إِذا بَلَغَتِ الحُلقُومَ [ 83 ] وَ أَنتُم حِینَئِذٍ تَنظُرُونَ [ 84 ] -قرآن- 1
هو « کَرِیمٌ » اي بمساقطها « بِمَواقِعِ النُّجُومِ » 151- 85 ] فَلَو لا إِن کُنتُم غَیرَ مَدِینِینَ [ 86 ] تَرجِعُونَها إِن کُنتُم صادِقِینَ [ 87 ] -قرآن- 1 ]
اي لا « لا یَمَسُّهُ إِلَّا المُطَهَّرُونَ » اي مصون و الکتاب المکنون هو اللوح المحفوظ « مَکنُونٍ » الّذي من شأنه ان یعطی الخیر الکثیر
یطلع علی اللوح المحفوظ إلّا الملائکۀ المطهّرون من الکدورات الجثمانیه. و قیل لا یمسّ القرآن الّا المطهّرون من الاحداث
« الحُلقُومَ » اي فهلا « فَلَو لا » اي شکر رزقکم « رِزقَکُم » اي متهاونون کمن یدهن فی الامر اي یلین و لا یتصلب تهاونا به « مُدهِنُونَ »
-356- 197 -قرآن- 343 - 109 -قرآن- 159 - 50 -قرآن- 98 - 26 -قرآن- 40 - اي غیر مجزیّین. -قرآن- 1 « غَیرَ مَدِینِینَ » اي الحلق
75 - پس قسم میخورم بمحلّ وقوع ستارگان [اگر لا 520- 489 -قرآن- 501 - 466 -قرآن- 476 - 440 -قرآن- 456 - قرآن- 429
را بقول بعضی از مفسّرین زاید بدانیم] و قسم نمیخورم بمواقع ستارگان [که [ صفحه 182 ] لا زایده نباشد و در مواقع قسم
زیاد میکنند مثل لا و اللّه یا ردّ بر کفار باشد که آنرا سحر و شعر و کهانت میگفتند لذا میفرماید نه چنان است که آنها
میگویند قسم میخورم بمواقع نجوم که آن قرآن کریم است- یا معنی چنان باشد که بمواقع نجوم قسم نمیخورم زیرا امر
روشنتر و واضحتر از اینکه است که محتاج بقسم باشد]- [و امّا در مواقع نجوم هم چند قول است بعضی گفتهاند که مقصود
موقع طلوع و غروب ستارگان است- و بعضی گفتهاند مقصود موقع انکدار و فرو ریختن آنها در روز قیامت است. و بعضی
گفتهاند که مقصود انواء است که عقیده جاهلیت بوده و خدا میفرماید بآن قسم نمیخورم. و از امامین همامین باقرین علیهما
السّلام مروي است که مقصود رجوم شهاب براي شیاطین بوده که مشرکان بآن قسم میخوردند و خدا میفرماید بآن قسم
نمیخورم. و از إبن عباس ره مروي است که مقصود قرآن است که بطور متفرّق و نجوما نازل گردیده است]- [و شاید مراد
مدارات و مجاري ستارگان است که با اکتشافات علوم امروزه عظمت خلقت و عظمت خالق را معلوم میسازد و در آیه بعد
فرموده است که اینکه قسم بزرگی است اگر بدانید]. 76 - و حقّا آن سوگند قسمی است بزرگ اگر بدانید [یعنی اگر
میدانستید شما هم تعظیم میکردید و آنرا بزرگ میشمردید و بمقتضاي آن عمل میکردید]. 77 - [و آن سوگند براي اینکه
است که] اینکه کتابی که ما بر تو تلاوت میکنیم قرآنی است کریم یعنی عام المنافع و پر خیرات [و تلاوت آن و عمل
بدستورهاي آن مستوجب اجر عظیم است] یا بقولی [اینکه کتاب نزد خدا کریم است و او را گرامی و عزیز میدارد براي اینکه
کلام اوست] و بقولی [کریم است براي اینکه کلام ربّ العزّة است و محفوظ از تغییر و تبدیل است و معجز است [ صفحه
183 ] و مشتمل بر احکام و مواعظ است و هر جلیل خطیر عزیزي کریم است]. 78 - در کتاب مکنون است یعنی خداوند آنرا
در لوح محفوظ ثبت فرموده است. 79 - آنرا مسّ نمیکند مگر پاکان و پاکیزگان یعنی ملائکه و کسانی که از شرك پاکند و
نیز از حدثها و جنایتها عارياند [چنانکه دست زدن بقرآن براي جنب و حائض و بیوضو جایز نیست بنا بفرمایش امام باقر علیه
السّلام و بقول طاوس و عطاء و سالم]. 80 - اینکه قرآن از جانب پروردگار جهانیان و خالق عالمیان [باراده سنیّه او] بر محمّد
صلّی اللّه علیه و آله وحی شده و نازل گردیده است. 81 - آیا باین حدیثی که ما براي شما نقل میکنیم و از حوادث امور بشما
خبر میدهیم شما مداهنه میکنید و آنرا سست میگیرید و حقیر میشمارید. 82 - و حظّ و بهرهاي که خداوند از اینکه قرآن
نصیب شما فرموده و رزق و روزي شما قرار داده است تکذیب آن قرار میدهید و بجاي شکر رزق خودتان کفران مینمائید.
-83 پس چرا موقعیکه جان میّت بحلق او میرسد [و در حال مردن و تسلیم شدن است]. 84 - و شما در آن هنگام [اي کسان
محتضر] بحال سکوت باو مینگرید [و قدرتی بر دفع زحمتی از او ندارید]. 85 - و ما که خداي او هستیم باو [از جهت علم و
قدرت] نزدیکتریم و لکن شما نمیبینید و آنرا نمیدانید [ یا بقولی فرشتگان قابضین ارواح باو نزدیکترند و شما آنها را
87 - پس اگر شما قائل بجزا و حساب نیستید و جزا و حسابی براي شما نیست چرا اگر راست میگوئید - نمیبینید]. 86
جانهائی که بگلو رسیده است ببدنها بر نمیگردانید! [و مراد از اینکه چند آیه آن است که اگر چنانکه شما میگوئید [ صفحه
184 ] بعث و حساب و جزاء نیست و خدائی نیست که حساب بکشد و جزا بدهد پس چرا موقع مرگ جانها را از گلوهاتان
ببدنها برنمیگردانید اگر در گفته خود صادق میباشید پس چون اینکه قدرت را ندارید بدانید که تمام از تقدیر مقدر حکیم
و تدبیر مدبّر علیم است.
[ [سوره الواقعۀ [ 56 ]: آیات 88 تا 97
اشاره
فَأَمّا إِن کانَ مِنَ المُقَرَّبِینَ [ 88 ] فَرَوحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّۀُ نَعِیمٍ [ 89 ] وَ أَمّا إِن کانَ مِن أَصحابِ الیَمِینِ [ 90 ] فَسَلامٌ لَکَ مِن أَصحابِ
247 فَنُزُلٌ مِن حَمِیمٍ [ 93 ] وَ تَصلِیَۀُ جَحِیمٍ [ 94 ] إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ - الیَمِینِ [ 91 ] وَ أَمّا إِن کانَ مِنَ المُکَذِّبِینَ الضّالِّینَ [ 92 ] -قرآن- 1
اي و رزق « وَ رَیحانٌ » اي استراحۀ « فَرَوحٌ » 177- الیَقِینِ [ 95 ] فَسَ بِّح بِاسمِ رَبِّکَ العَظِیمِ [ 96 ] بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ -قرآن- 1
مصدر صلّاه النار اي ادخله فیها. « وَ تَصلِیَۀُ » اي ماء متناه فی الحرارة « حَمِیمٍ » النزل و النزل ما یقدم للضیف قبل الطعام « فَنُزُلٌ » طیب
88 - و امّا اگر اینکه محتضر که جانش بگلو 165- 122 -قرآن- 151 - 65 -قرآن- 112 - 37 -قرآن- 54 - 11 -قرآن- 24 - -قرآن- 1
رسیده است از مقربین نزد خدا [یعنی سابقون باشد که اوّل سوره ذکر آنها گذشت]. 89 - پس براي آنها راحت و استراحت از
مشاقّ دنیا و روزي در بهشت است [- یا روح هوائیکه جان از او لذّت برد و هم و غم بزداید و ریحان گل معطّري از گلهاي
بهشت باشد که در موقع مرگ باو میدهند بو کند- یا روح بمعنی رحمت و ریحان بمعنی شرف و نباهت باشد- یا روح بمعنی
نجات از نار [ صفحه 185 ] و ریحان دخول در دار القرار باشد- یا روح در قبر و ریحان در بهشت- یا روح در قبر و ریحان در
قیامت باشد] و بهشت پر نعمتی که داخل آن میشوند. 90 - و اما اگر از اصحاب دست راست باشد. 91 - پس سلام بر تو اي
- انسانی که از اصحاب یمین هستی [از عذاب] و سلام ملائکه بر تو باد. 92 - و امّا اگر از تکذیب کنندگان گمراه باشد. 93
پس پیش سفرهاي که براي آنها تهیه شده از آب جوشان جهنّم است. 95 - و داخل شدن در آتش عظیم جحیم دوزخ است.
-96 همانا اینکه بتو خبر میدهیم از منازل اینکه سه صنف حقّی است که در آن شکّی نیست و یقین است که در آن شبههاي
نیست. 97 - پس تنزیه کن خداي سبحانه را از هر شرك و بدي و بحسن ثناء بر او و او را تعظیم کن و نام او را از آنچه سزاوار
او نیست منزّه ساز و بصفت نقص یا عمل قبیحی او را توصیف مکن- [و عظیم در صفت خداي تعالی معنایش اینست که هر
چیزي سواي او از او کوچکتر است و اوست قادر عالم غنی که چیزي بر او مخفی نمیماند جلّت آلاؤه و تقدست اسماؤه].